۱۳۹۵ دی ۲۹, چهارشنبه

فاجعه آزیتا ساعیان
اینجا جایی است که متخصصین و کارشناسان یک جامعه این چنین وقیح بذر شک و بی اعتمادی را در میان جوانان می کارند و در این راه از هیچ رذالتی دریغ ندارند. آیا میتوان تصور کرد که زنی تحصیل کرده این چنین اتهام هایی زشت تر از زشت را در مقابل دید عموم و در جایگاه روانشناس بزند؟  او چه هدف شومی را در برهم زدن روابط انسانها و کاشتن تخم تردید در خانواده ها دنبال می کند؟ حامیان این جانوران و برنامه گذاران این فجایع با چه سود و درآمدی راضی و منتفع اند؟
سوال در باره یک موضوع بسیار ساده است اما  پاسخ آنقدر وحشتناک است که حتی در محافل خصوصی چاقوکشان و چاله میدانی ها هم یافت نمی شود. خانمی تماس گرفته و از عدم رابطه زناشویی شریک زندگی خود می پرسد. این سوال ساده، کثیف ترین اتهام ها را به دنبال دارد. همسر شما هم جنس گراست. او با بچه ها! و حیوانات! رابطه جنسی دارد. و از همه زشت تر این که او حتما با خواهر خود!!! می خوابد و رابطه دارد. 



این کارشناس ذره ای به ذهن خود راه نمی دهد که شاید همسر این زن دچار بیماری شده است که بر روی تمایلات جنسی اش تاثیر گذاشته است. یا اینکه نمی پرسد آیا شما رعایت بهداشت جنسی را می کنید که در غیر اینصورت همسرتان نسبت به شما بی میل شده است. البته برای کارشناسانی که تعهد و وجدان انسانی را بلعیده و تعفن خود خواهی و پول پرستی را بالا آورده اند اولین پاسخ جوابی است که باعث سؤ ظن و جدایی در میان خانواده ها گردد تا از نمد اختلاف دیگران برای خود کلاه شهرت و مال و ثروت ببافند.  

"azita sayan"

#آزیتا_ساعیان #azita_sayan



آشنایی با آزیتا ساعیان
در مراسم چهار شنبه سوری بود که "آزیتا ساعیان" را دیدم. از آنجایی که سالها برنامه تلویزیونی او را می دیدم و به او اعتماد داشتم نزد او رفتم و از مشکلات شخصی ام گفتم. برقی در چشمانش زد و بالافاصله پیشنهاد کارگاه آموزشی اش را داد و تاکید کرد که بسیار برای من مناسب است. درخواست کردم که با او عکس بگیرم اما گفت اول باید ثبت نام کنی. چند دختری هم که برای او تبلیغ می کردند تاکید کردند که پس از کارگاه فرد دیگری خواهی شد. پس از کارگاه فرد دیگری شدم و فهمیدم که تنها برای سود شخصی خود مرا تشویق به شرکت در کارگاهی کرد که هیچ ربطی به من نداشت به همین دلیل از او شکایت کردم. پس از ثبت نام آزیتا ساعیان با لبخندی که تا پس از کارگاه و درخواستی برای ثبت نامی دیگر اثری از آن نبود، با من عکس گرفت. انگار که وظیفه هر کسی است که برای یاد گیری هیچ، مخلص و قدردان او باشد.
کارگاه چه بود
یک سالن اجتماعات یک هتل را به مدت سه روز اجاره کرده بود و مطالبی همانند کتابهای افزایش اعتماد به نفس را در آنجا روخوانی می کرد. پس از آن شما را قهرمان خطاب می کند تا احساس کنید که از آن جلسات تاثیری گرفته اید. دوره مقدماتی هشتصد دلار، دوره پیشرفته هزاردلار، دوره سفرقهرمان سه هزارو پانصد دلار، دوره آموزش مربی گری هزارو پانصد دلار دوره رهبری ششصد دلاررا برای شما درنظر گرفته است. فراموش نشود که این هزینه ها با کلی منت و تخفیف ارایه می شود. کسانی را می شناسم که تمامی این دوره ها راگذرانده اند، یعنی همه این هزینه ها را کرده اند ولی از یک تصمیم گیری کوچک عاجزند. برای دوره های اولیه مانند مقدماتی و پیشرفته بابت هزینه ای که پرداخت می کنید در کارگاه حضور دارید. اما در دوره های بالاتر، دوره های پایین تر را اداره می کنید. مثلا میزها را جابجا می کنید و از افراد جدید ثبت نام بعمل آورد. در حقیقت باید برای آزیتا ساعیان حمالی کرد و برای این حمالی ها هزینه هم داد تا دوره های رشد به اتمام برسد.

Azita Sayan آزیتا ساعیان
مشکلات کارگاه
در هنگام ثبت نام با گرفتن امضا تاکید می شود که هزینه پرداخت شده به هیچ وجه برگردانده نمی شود حتی اگر ثانیه ای پس از ثبت نام باشد. مگر نه این است که هر چقدر کیفیت خدمات بیشتر باشد تعهد بیشتری به بازگشت پول در صورت نارضایتی متقاضیان می گردد. به نظر می آید در دوره هایی که برای عشق ورزیدن، شناخت روح و روان انسانی و رشد است، عشق آزیتا ساعیان به پول از همه چیز دیگر مهم تر است.

 جلسات کارگاه همانند یک مراسم سخنرانی است که آزیتا ساعیان بر روی سکویی که برای خود ساخته رفته و مطالبی را از روی نوشته ها می خواند تا دیگران آن را دنبال کنند. او در ارتباط مستقیم با حاضران نیست. در حقیقت هر یک شرکت کننده که بیشتر می شود، تنها یک صندلی برای او اضافه خواهد شد. حضور دو نفر یا دویست نفر برای آزیتا ساعیان فرقی ندارد. تنها چند نفری که از دوره های قبلی اند و خود نیز به گرفتاری های روحی و روانی شدیدی مبتلا هستند به شرکت کنندگان کمک می کنند تا مطالب تفهیم شود. تنها تقسیم بندی ایجاد شده در کارگاه ها بر مبنای جنسیت است. شرکت کنندگان همه با هم یک مطلب را دنبال می کنند. مثلا کسی که همسرش به او خیانت کرده و کسی که او به همسرش خیانت کرده در کنار هم نشسته اند تا مثلا آموزش ببینند.

 هنگام ثبت نام در هر دوره ای تاکید می شود که با اتمام این دوره نهایت رضایت را در زندگی خواهید داشت. اما با پایان دوره همین وعده ها برای ثبت نامی دیگر و گرفتن پولی دیگر شروع می شود. وعده هایی که به نظر می رسد در یک چرخه معیوب همواره تکرار می شوند.

 آزیتا ساعیان برای ثبت نام کارگاه های خود به هر روشی متوسل می شود. جاذبه های جنسی از مهم ترین آنها است. وعده صحبت از سکس در دوره بعدی و تاکید بر این که در جامعه در باره آن صحبت نمی شود، نمونه ای از آن است. البته همان چند کلمه ای که در باره سکس صحبت کرد با توجه به شرایط او برای من چندش آور بود. همچنین رقص با دختران و هم آغوشی با آنان در پایان دوره و درست قبل از ثبت نام برای دوره بعدی عاملی برای تشویق جهت شرکت در دوره بعدی است. عملی که بدون شک برای متاهلین می تواند درد سر ساز باشد. شخصا نمونه ای را در این مورد به خاطر دارم که باعث تنش و ناراحتی زندگی خانواده ای شد.


 ادعا می شود که این دوره ها راهی برای رشد هستند و کسانی که در آن شرکت کرده اند به موفقیت های بزرگی دست یافته اند. ابتدا باید پرسید که هنگامی که گروهی را به سفری می برند آیا آنان می خواستند که به آنجا و آن مقصد بروند؟ هدف این دوره ها ثبت نام افراد در دوره های متمادی برای دریافت پول است. همچنین باید سوال کرد که در این راه چند نفر صدمه دیده اند. به عنوان مثال در کارگاه مقدماتی بیست و یک نفر شرکت کردند و از این تعداد تنها چهار نفر در دوره پیشرفته ثبت نام کردند. یعنی بیشتر از هشتاد درصد شرکت کنندگان نخواسته اند که دوره ها را ادامه دهند. بعضی خواسته اند که این تجربه تلخ را فراموش کنند و بعضی هم از آزیتا ساعیان شکایت کرده اند.
"azita sayan"
#آزیتا_ساعیان #azita_sayan

۱۳۹۵ دی ۲۸, سه‌شنبه

یک فاجعه


پرستار" راچد" در یک مرکز روانی، بیماران را توسط خودشان مسخ می کند. عریان کردن رازهای پنهان بیماران در حضور دیگران و دستیارانش، افساری است که او، با آن مسخ شدگان را به کنترل می گیرد. گرفتار شدگان به امید رهایی از مشکلاتی که غرق آنند در آرزوی دنیایی بهتر به انتظار نشسته اند. دنیای سیاهی که پرستار راچد در میان دیوارهای بند کوچک بیماران روانی برایشان تعریف کرده است
Azita Sayan آزیتا ساعیان
سالها برنامه های تلویزیونی کسی را دنبال می کردم که رهنمودهایش برایم راه و رسم زندگی برای یک زندگی شاد بود. بیشتر گفته هایش دوست داشتن و عشق ورزیدن بود تا جایی که راز عشق را در دل دکتر آزیتا ساعیان مشاور خانواده می دیدم. چه تلاش ها کردم تا بالاخره فرصتی یافتم تا با او ملاقات کنم. دیداری که با هزینه ای سنگین به نام کارگاه آموزشی صورت گرفت. اما بر خلاف انتظارم موجودی مغرور با خود خواهی و خود شیفتگی نفرت انگیزی را دیدم که به باور او دیگران محکوم به اطاعت و خدمت به او هستند. دیگرانی که باید به جرم اشتباهات مرتکب شده یا نشده خویش، برای همیشه در دوره های آموزشی نحس او شرکت کرده و پول بپردازند تا او با لباسهای فاخر و آرایشش ، به همان دیگران، فخر بفروشد. به باور او همه در زندگی گناهانی را مرتکب شده اند که هنوز از آن رنج می برند و مشکلاتشان تنها بوسیله روشهای او می تواند حل شود. روش هایی که پایانی ندارد و رهایی از آن بسیار سخت است. روشهایی تنفر آمیزی که میلوش فورمن کارگردان اهل چک زشتی آن را در فیلم "دیوانه ای از قفس پرید" با بازی لوییس فلچر در نقش پرستار راچد به تصویر کشیده است

قسمتی از فیلم دیوانه ای از قفس پرید یا پرواز بر فراز آشیانه فاخته اثر میلوش فورمن با نام اصلی One flew over the cuckoo's nest




هنگامی که به اعتماد، کلید ورود خانه ای را نااهلی گرفت و از آن اعتماد سؤ استفاده کرد، می توان قفل جدیدی را جایگزین و راه را بر او سد کرد. اما چگونه می توان راه را بر آن نااهل که به دنیای درونی و شخصی ما دست یافته است ببندیم؟ در کارگاه های آزیتا ساعیان، قرار است راه هایی برای زندگی بهتر ارایه شود اما همان ابتدا برنامه تغییر می کند. همه باید متعهد شوند که اتفاقات آن کارگاه کذایی را باز گو نکنند. از طرف دیگر اصرار می شود تا همه تمامی رازهای زندگی خود را بازگو کنند تا درتله خود ساخته خود گرفتار شوند. من در آن کارگاه بیلی ها، چزویک ها، مارتینی ها، و هاردینگ ها را دیدم که ناله کنان و سردرگم به دور خود می چرخند. کسانی که افسارشان در دستان کسی است که قرار نیست بزودی رهایشان کند. ناچارند به شرمندگی اشتباهات گذشته در رکاب پرستار راچد شان خدمت کنند و پول بپردازند. هر که گذشته غم انگیز تری دارد افسارش محکم تر و رهایی اش سخت تر است. در آن تراژدی همانند چیف ساکت شدم و حرف نزدم تا بالاخره همانند او دیوارهای خودخواهی راچد کارگاه آموزشی را درهم کوبیدم و فرار کردم. هنوز هستند کسانی که همچون بیلی و چزویک از پشت سر، در سرازیری گذشته دردناک خود و درمقابل، صورت بزک کرده، سیرت خود خواهانه و ادعاهای بزرگ ولی پوچ آزیتا ساعیان قراردارند و راه گریزی نمی یابند. صورت و چهره ای که در جایگاه روانشناس قول های دروغین می دهد.
 وعده های معجزه و پیشرفت آزیتا ساعیان برای دوره های رشد کارگاه های آموزشی اش فریبی بیش نیست. تنها دگرگونی ایجاد شده پول هنگفتی است که او به جیب می زند و البته خطاب کردن مضحک عناوین قهرمان و ملکه به کسانی که ناچارا به ماندن و خدمت او تصمیم گرفته اند.

 او هرگز مشکل آنان را حل نخواهد کرد تا همیشه برای او منبع درآمد باشند. او نه تنها مشکل آنان را حل نمی کند بلکه ازایجاد وسوسه، تردید و شکاف در زندگی آنان کوتاهی نمی کند. چرا در ابتدای جلسات ده ها تضمین از شرکت کنندگان گرفته می شود تا مبادا شرحی از آن کارگاه بیرون برده شود؟ چرا در کارگاهی که تنها برای زنان یا مردان است از مشاوران جنس مخالف استفاده می کند؟ استفاده او از جاذبه جنسی برای جذب افراد در دوره های بعدی به چه معنا است؟ آیا شریک های زندگی شرکت کنندگان از نحوه تعامل مشاوران جنس مخالف در آن جلسات آگاهی و رضایت دارند؟ آیا آزیتا ساعیان مسئولیت ایجاد شکاف در کانون خانواده ها را برعهده می گیرد؟


#آزیتا_ساعیان #azita_sayan